رهبران نوآور چه کسانی هستند؟ ویژگی های آن ها چیست و چگونه یک سازمان را به سوی نوآوری هدایت می کنند ؟ واژه نوآور، امروز به شکل گسترده ای برای توصیف اشخاص مورد استفاده قرار می گیرد. همان طور که من پیش ازاین هم نوشته ام، کسب و کار نوآورانه یک امر مبتنی بر همکاری چند نفره است که از ایده آغاز می گردد با توسعه ادامه پیدا می کند و با پیاده سازی تمام می شود. این فرآیند معمولاً شامل مشارکت تعداد زیادی از افراد با تخصص های گوناگون است. بنابراین مفهوم نوآور به صورت منفرد وجود ندارد.
معمولاً، وقتی افراد از نوآورها صحبت میکنند، چیزی که واقعا مد نظر دارند «متفکران خلاق» است. به سخن دیگر، افرادی که قادرند ایدههای خلاقانه تولید نمایند تا آن ایدهها مبنایی برای نوآوری ایجاد کنند. اگرچه بعضی اوقات، آنچه که از واژه نوآور مورد نظر عامه است همان چیزیست که ما هم «رهبران نوآور» می نامیم. مثال های این رهبران نوآوری افرادی مثل استیو جابز ( مدیر عامل اپل) و توماس آلوا ادیسون ( کسی که روشنایی مبتنی بر الکتریسیته و بسیاری چیزهای مرتبط با آن را تجاری سازی کرد) هستند. رهبران نوآور، رویاپردازان خلاقی هستند که دارای ایده های بزرگند و مهم تر از آن، میتوانند برای افراد تیم شان جهت تبدیل آن ایده ها به واقعیت ایجاد انگیزه کنند.
حتی لزومی ندارد که رهبرِ نوآور همان شخصی باشد که ایده یِ پشت یک پروژه نوآورانه را خلق کرده است . معمولاً، او یک ایده خوب را شناسایی می کند- که شاید توسط یکی از زیردستان طراحی شده باشد- و مسیری که تبدیل شدن آن ایده به واقعیت منجر می شود را ترسیم می نماید. در واقع، از نظر من، ویژگی نبوغ خلاقانه در یک رهبر نوآور نسبت به توانایی او برای شکل دادن یک چشم انداز حول یک ایده یا مجموعه ایده ها، حائز اهمیت کمتری است. وقتی او این چشم انداز را شکل داد، نیاز است تا هم آن را با کارمندان، تامین کنندگان و شرکای تجاری اش به اشتراک بگذارد و هم شور و اشتیاق لازم برای تبدیل آن چشم انداز به واقعیت را ایجاد نماید.
خیالپردازی و ارتباطات
برای دست یابی به این امر، رهبران نوآور نیاز به قوه تخیل قدرتمند و مهارت های ارتباطی عالی دارند. همچنین او باید به تیم خود و توانایی آن ها برای کار با یکدیگر در راستای دست یافتن به آن رویا اعتماد داشته باشد. باید دقت کرد که رهبر نوآور یک مدیر امور جزئی (micro- manager) نیست. او بر تصویر بزرگ تمرکز می کند و با متفکران خلاقی همکاری می کند که بتواند به این تصویر بیفزایند و آن را بزرگتر بنمایند. اما بر خلاف این، یک مدیر امور جزئی، تمایل دارد تا خلاقیت را وانهد و بیش از اندازه بر جزئیات تمرکز کند که نتیجه آن چیزی جز از دست رفتن بصیرت خود و تیمش نسبت به چشم انداز بزرگتر نیست.
شاید از همه مهم تر، رهبران نوآور باید در مورد چشم اندازشان شور و اشتیاق تولید کنند. تیم تحت حمایت او هم باید قادر باشند تا آن چشم انداز را ببینند و این تمایل در آن ها پدید آید که زمان و منابع خود را برای تحقق آن هدف سرمایه گذاری کنند. رهبران نوآور می دانند که رهبری مبتنی بر تقاضا و دستور در زمینه تشویق خلاقیت و نوآوری، در نسبت با رهبری از طریق انگیزش و الهام بخشی بسیار کم اثر تر است.
به طور ایده آل، اعضای تیم هم مشارکت خلاقانه در پروژه خواهند داشت. در نتیجه، پروژههای نوآورانه تقریبا هرگز تشکیل شده از یک ایده نیستند. اگرچه ممکن است از یک ایده منفرد آغاز گردند، در نهایت آن ها نتیجه ی دوجین یا بیشتر از ایده ها هستند. ایده هایی که حول بهبود ایده اولیه شکل می گیرند، ایده های که در مورد چگونه اجرایی کردن آن داده می شوند، یا ایده هایی برای حل مشکلات توسعه مفهوم اولیه ارائه میشوند و غیره.
رضایت به نابود کردن در صورت لزوم!
یک رهبر نوآور باید دریابد که چه زمانی پروژه اش کار نمی کند و حاضر باشد تا آن را نابود کند، علی رغم هر میزانی از سرمایه گذاری عاطفی که در آن کرده باشد. او این مطلب را می داند که اگر پروژه به اندازه کافی ارزش تولید نکند که توسعه آن را تضمین نماید، بهتر است که انرژی، سرمایه و زمان خود را بر روی یک پروژه نوآورانه دیگر خرج کند. این کاریست که بسیاری نمی توانند با پروژههای دست پرودهشان انجام دهند.
رهبران نوآور صرفا مدیران عامل نیستند. آنها می توانند رهبران تیم ها باشند، مدیران بخش ها و دیگر اشخاصی که افراد و پروژه ها را مدیریت می کنند. اگرچه برای این که یک رهبر تیم یک رهبر نوآور باشد، به احتمال زیاد او باید ذیل رهبری نوآورانه یک مدیرعامل فعالیت کند. بی تردید چنین فردی باید در یک سازمان که دارای فرهنگ نوآورانه است کار کند. به این علت که اگر آن فرهنگ نوآورانه وجود نداشه باشد، او ریسک پیدا کردن ایده های دیوانه وار را به جان نمی خرد و همچین برای او بسیار سخت خواهد بود که برای صرف وقت بر روی پروژه نوآورانه اش به اعضای تیم اش انگیزه بدهد. در واقع، بدون یک فرهنگ نوآروی در سازمان، رهبر تیم نوآور به احتمال زیاد شرکت را به سوی شرکتی که بیشتر پذیرای ایده های او باشند ترک خواهد کرد. در بعضی موارد هم ممکن است که بیرون برود، شرکت خودش را تاسیس کند و تیمش را هم با خودش ببرد!
تخصصهای مرتبط
دست آخر، ارزشمند است که اشاره کنیم رهبران نوآور افرادی هستند که تخصص هایی مرتبط با پروژه های نوآورانه شان دارند. روشن است که اگر حسابداران یا متخصصان امور مالی در راس یک کمپانی خودرو قرار بگیرند، به ندرت به رهبران نوآور تبدیل میشوند. آنها امور مالی پشت محصولاتی که شرکت تولید می کنند را در می یابند اما از خود محصول هیچ درکی ندارند. در حالی که وقتی مهندسان یا طراحان خودرو، عهده دار اداره یک شرکت خودرویی باشند، دانش و تجربه لازم برای تبدیل شدن به رهبران نوآور را در اختیار دارند. هر چند چنین امری تضمین نمیکند که آن ها به رهبران نوآور تبدیل شوند، بلکه داشتن چشم انداز و انگیزه دادن هم بسیار حیاتی هستند. البته این امر دو طرفه ایست. هیچ کس هم به این فکر نمیکند که یک مهندس خودرو را رییس یک کسب و کار خدمات مالی بکند!
منبع:
https://innovationmanagement.se/imtool-articles/what-is-innovative-leadership/