تقریبا امروزه همه با مفهوم بازاریابی محتوا آشنا هستند. گزارشها نشان میدهد که ۸۹ درصد سازمانها از محتوا در فعالیتهای بازاریابی خود استفاده میکنند. اما آیا محتوا تنها عامل موثر در رشد شرکتها است؟ احتمالا این طور نیست. ما در این مقاله قصد داریم نشان دهیم که تا چه میزان میتواند در موفقیت موثر باشد.
برای مثال نگاهی به استارتاپها بیاندازید. استارتاپها به این معروفند که رشد ویروسی دارند. یعنی آنها برای جذب و نگه داشتن سرمایه گذاران باید به صورت سرسام آوری رشد کنند. اما آنها چگونه به این رشد دست پیدا میکنند؟ بسیاری از آن ها بر بازاریابی محتوا متکی هستند. و برای این کار دلیل خوبی هم دارند. در واقع بازاریابی محتوا یک تکنیک ارزان و موثر بازاریابی است. بر اساس گزارش دیمند ماتریکس، بازاریابی محتوا ۶۲ درصد کمتر از بازاریابی سنتی هزینه دربردارد و سه برابر مشتریان راغب بیشتری تولید میکند. با این حال ۵۲ درصد از شرکتها هنوز دارای راهبرد رسمی برای محتوا نیستند.
اگر به دنبال رشد در این زمینه هستید، ببینید چگونه این ۷ استارتاپ با کمک محتوا به سرعت به سمت موفقیت حرکت کردند.
۱ – HubSpot
سخت است که هاب اسپات را به عنوان یک استارتاپ به خاطر آورد، اما در سال ۲۰۰۶ آنها فقط یک کسب و کار نوپا بودند. آنها پیشرفت چشمگیرشان را مدیون محتوای با کیفیت و خلاقانهشان هستند. این شرکت جایگاه شماره یک لیست ما را کسب می کند به این علت که ۷۵ درصد از جذب مخاطب هدفشان را از طریق محتوا انجام میدهند. هاب اسپات، مقالات، موردکاویها، کتابهای الکترونیکی و وبینار را به صورت رایگان در اختیار مخاطبان خود قرار میداد. اما مراجعه کنندگان برای دستیابی به محتوای رایگان باید اطلاعات خود را در فرمهای مخصوص ثبت میکردند و بدین ترتیب به یک مشتری راغب تبدیل میشدند. به علاوه، هاب اسپات یک فراخوان عمل (CTA) به انتهای هر پست از وبلاگشان افزودهاند. آنطوری که مدیر ارشد بازاریابی هاب اسپات می گوید این کار باعث شد تعداد مشتریان راغبی که توسط وبلاگشان تولید میشد به سه برابر افزایش یابد.
۲ – Blue Apron
بلو آپرون که یک سرویس ارائه کننده مواد و دستورالعملهای غذایی است، در سال ۲۰۱۵ موفق به رشد ۵۰۰ درصدی شد. آنها این موفقیتشان را به راهبردهای بازاریابی محتوایشان مرتبط میدانند. بلو آپرون میخواست پیش ازین که محصولشان به دم منزل مشترکانش برسد آنها را درباره دستورالعمل های غذایی هیجان زده کند، و در نتیجه تجربه رضایت بخش تری را برای آنها فراهم کند. برای این کار آنها محتوای آموزشی و سرگرم کننده تولید کردند که شامل تاریخچه دستورالعملها، تکنیکهای آشپزی و نکات کاربردی در آشپزخانه می شد. با این روش آنها توانستند بیشتر از یک و هفت دهم میلیون طرفداری فیس بوکی را به سمت خودشان جذب کنند. ورای جذب تعداد بیشتری از مخاطبان و ایجاد یک تجربه بهتر، محتوای آموزشی به بلو اپورن اجازه داد که با مشترکانشان رابطه معنادارتری برقرار کنند. آنها به یک منبع برای هرچیز مرتبط با آشپزی تبدیل شدند و از همین طریق اعتماد و وفاداری را در بین مشتریانشان ایجاد کردند.
۳ – Mint
وقتی مینت،که یک اپلیکشین مدیریت مالی شخصی است در سال ۲۰۰۷ شروع به فعالیت کرد، بلاگ نویسی به صورت گستردهای در میان شرکتها رایج نبود. اگر هم وبلاگی داشتند به صورت مستمر بر روی آن محتوا قرار نمیداند. مینت وبلاگ mintlife blog را راه اندازی کرد و به طور مداوم پستهای مرتبط با نکات مالی، ویدیو ها و و اخبار مرتبط با حوزهی مالی را منتشر کرد. این کار به مینت یک مزیت رقابتی داد و باعث شد آن ها در موتورهای جستجو بالاتر از رهبران بازار بایستند که شامل رده اول در جستجویهای مربوط به مدیریت مالی شخصی بود. جالب است که بدانید همه اینها پیش از ارائه محصولشان رخ داده بود. با کمک این راهبرد آنها توانستند پیش ازین که اپلیکیشن خود را ارائه کنند ۲۰ هزار مشترک داشته باشند و ازین طریق در همان روز معرفی ترافیک بالایی را به سمت اپلیکشن خود هدایت کنند. در سال ۲۰۰۹، مینت توسط اینتوئیت به مبلغ ۱۷۰ میلیون دلار خریداری شد. بخش عمدهای از موفقیت آنها مدیون راهبرد درست آنها در تولید محتوا بود.
۴ – Buffer
بافر، یکی از مطرحترین ابزارهای مدیریت شبکههای اجتماعی است که امروزه به صورت گسترده مورد استفاده قرار میگیرد. راهبرد اولیه آنها این بود که اپلیکشن خود را برای بلاگها و رسانهها به خوبی شناخته شده ارائه کنند به این امید که درباره ابزارهایشان بنویسند و این منجر به جذب مخاطب بالایی شود. اما بسیاری از بازیگران بزرگ توجهی به آنها نکردند. این باعث شد بنیانگذار بافر، لئو ویدریچ، مصمم گردد تا مخاطبان را به طریق دیگری جمع کند. لئو شروع به وبلاگ نویسی مهمان (guest blogging) کرد. او بیشتر از ۱۵۰ پست را در شبکههای اجتمای نوشت و آنها را بر روی بلاگهای متعدد منتشر کرد. با ایجاد روابط وبلاگ نویسی مهمان، بافر مخاطبان دیگر بلاگ ها را به خود جذب کرد و تنها در ده ماه به ۱۰۰ هزار کاربر دست یافت. وبلاگ نویسی مهمان راهبردی بود که به آن ها بیشترین رشد اولیه را داد.
۵ – Design Pickle
تصور کنید که ۱۲۰۰ مشتری اول شما تنها به کمک محتوا به دست آمده باشند. این همان نمونه دیزاین پیکل و بنیان گذار آن راس پری است. دیزاین پیکل ایجاد شد برای این که طراحی گرافیک را به یک سرویس ساده و در دسترس تبدیل کند. آنها سرویس مشترکانی راه اندازی کردند که در آن اعضا می توانستند در قبال یک پرداخت ثابت به میزان نامحدودی از طراحیهای گرافیکی در ماه دست پیدا کنند. راهبرد اولیه پری حول استفاده از وبلاگ نویسی مهمان شکل گرفت. راس پستهای بلاگ مینوشت و آنها را به زیبایی طراحی مینمود تا در بلاگهای معتبر پست کند. راس میتوانست درون هر پست تبلیغات یا اطلاعاتی مربوط به سرویسهای خودشان را نیز قرار دهد. با این راهبرد، دیزاین پیکل توانست ۱۲۰۰ مشتری اول خود را بدست آورد. آنها تا کنون به ۱۰۰ هزار پروژه گرافیکی خدمت رسانی کردهاند .
۶ – KISSmetrics
کیس متریکس یک پلتفرم تحلیل بازاریابی آنلاین است، که امروز به یکی معروف ترین برندهای بازاریابی تبدیل شده است. اما این شرکت در سال ۲۰۰۸ برای پا گرفتن دست پا می زد. هیتن شاه، هم بنیان گذار کیس متریکس ، موفقیت اولیه شرکت را مدیون جمع آوری محتوا و شبکه اجتماعی تازه شکل گرفته آن زمان یعنی توییتر می داند. در زمان کیس متریکس بلاگ نوشتن زیاد محبوب نبود، آنها هم حتی یک وبلاگ نداشتند. به جای آن، آن ها از محتوای جمع آوری شده در توییتر و هشتگها برای دستیابی به مخاطبین بیشتر استفاده میکردند. هیتن میگوید:« به اشتراک گذاری محتوای دیگر بازاریابان راهی برای گسترش حسن نیت، ترویج کردن محتوای عالی، و ساختن مخاطبان توییتر خودتان بود». در نهایت وبسایت آن ها با لینکهای ارجاعی از توییتر شروع به درخشش کرد. از آن موقع تا به کنون، کیس متریکس به متخصان بلاگ تبدیل شده اند که ۷۰ درصد مشتریان راغب و ۸۲ درصد از کل ترافیک وبسایتشان را پوشش میدهد.
۷ – Glossier
گلاسیر که یک برند در امور آرایشی و بهداشتی است کار خود را به عنوان یک بلاگ با عنوان «به سوی درخشیدن» شروع کرد اما به سرعت تبدیل به یک چیز بسیار بزرگتر شد. وبلاگ به سوی درخشش، که توسط امیلی وییس راه اندازی شد به دنبال فراهم آوردن توصیههای زیبایی از تجربههای واقعی خانمها بود و موفق شده بود به یکی از بزرگترین بلاگهای مراقبت از پوست و آرایش تبدیل شود. امیلی با عشق به زیبایی و مخاطبان وفادار خود تصمیم گرفت که از بلاگش برای راه اندازی خط وسایل آرایشی خودش استفاده کند. در واقع امیلی با وبلاگ نویسی از پیش تحقیقات مربوط به بازار را انجام داده بود و حالا نیازمند آن بود که محصولات مراقبت پوست و آرایشی را تولید کند. او به طور مستقیم مخاطبانشان را در سرمایه گذاری که بر روی برند جدیدش کرده بود درگیر نمود و فرایند تولید محصولات را به شکل مستند بر روی وبلاگ ثبت میکرد. تا زمان عرضه رسمی محصولاتش گلاسیر ۱۵ هزار دنبال کننده داشت. محتوای درخشان و مخاطبان او ( که شامل بیش از ۵۰۰ هزار نفرد اینستاگرام شدند) اجازه داد که بلاگ او به یک خرده فروشی موفق بدل شود.
به کار بستن بازاریابی محتوا و به خوبی انجام دادنش این قدرت را دارد که کسب وکارتان را به سوی موفقیت به پیش ببرد. این هفت استارتاپ شاهدی بر این مسئله هستند.